مطمئنا موضوع تبليغات تجاري با رمز و رازها و همچنين چالش هاي ظاهري خود موجب سردرگرمي مي شود. اينجانب در اين صفحه سعي دارم برخي از اين سردرگمي ها و رمز و رازها را با توجه به دانش و تجربه که موجب ايجاد نظريه ها و نگرش هاي مختلف در ذهنم شده را کاهش دهم.
مخاطبان اين صفحه، مديراني هستند که علاقه مند به ارائه تبليغ و ايجاد برندي جديد و يا گسترش برند خود مي باشند. افرادي که در دوره ها و همايش هاي بنده شرکت کرده آگاهي دارند که تمام رويکردها و دغدغه ذهني اينجانب بر روي رفتار مصرف کننده و ايجاد روش ها و مدل هايي جهت کاهش ريسک مصرف کننده در بين مصرف کنندگان مي باشد. از اين رو حتي تبليغات و روابط عمومي هم از اين سير خارج نمي دانم اين يک شعار هميشگي براي من بوده (مصرف کننده، يک فرد ابله نيست. او خود پس از يک بازارگردي کوتاه در آن صنعت استاد مي شود.) من به اين نتيجه رسيده ام که در ايران 65% از تبليغات تجاري به هدر مي روند اما براي پاسخ به اين موضوع که کدام بخش از تبليغات دچار اين عارضه مي شود پيشرفت هاي اخير در خصوص تحقيقات بازار، باعث ايجاد يک سري تغييرات در زمينه يافتن روش هاي بهينه براي تبليغ گرديده اند اين نتايج که به مرور در اين ضمينه به آنها اشاره مي شود مبني بر تجارب حاصل از پيگيري و تحقيقات وسيعي است که هر روزه از تاثيرات صدها کمپين تبليغاتي در يک دوره 10 ساله جمع آوري گرديده.
تقريبا همه به تبليغات تجاري نياز دارند. در ايران سالانه چندين ميليارد تومان صرف تبليغات مي شود. يک فرد که در بازار هدف يک صنعت مي باشد به صورت متعارف هر روز در معرض صدها تبليغ تجاري قرار گيرد. تا هنگام فوت، طبق برآورد پارک بازاريابي ايران، حدود يک سال و نيم از عمر هر فرد صرف ديدن تبليغات تلويزيوني مي شود. با اين حساب، تبليغ تجاري و روابط عمومي هنوز نوعي رمز و راز به حساب مي آيد. ما به عنوان بازار هدف عموما بر اين موضوع تاکيد مي نماييم که تبليغ بر شخص ما چندان تاثيري ندارد ولي به رغم آن، تبليغ کنندگان به تبليغات خود ادامه مي دهند.
اينجانب سعي دارم رمز و راز تاثيرات تبليغ تجاري را گشوده و برخي از ساز و کارهاي روانشناختي، اقتصادي و …. بنيادين آن را توصيف نمايم. اين صحنه در ابتدا مربوط به افرادي است که براي تبليغ هزينه مي نمايند، يعني مديراني که در شرکت ها براي خدمات و محصولات خود تبليغ مي نمايند. مطمئنا موجب شگفتي بسياري از مصرف کنندگان خواهد شد که بدانند کساني که براي تبليغ هزينه مي کنند، غالبا در دانستن چيزي فراتر از آنچه خود مصرف کنندگان درباره چگونگي، چرايي و زمان عمل تبليغ آنان مي دانند، ناکام مي مانند. در حقيقت شرکت هاي تبليغاتي، يعني سازندگان تبليغ تجاري، درباره اين قبيل چيزها، در مقايسه با آنچه که دوست دارند ما تصور کنيم کمتر مي دانند. تعداد تبليغات ناکام بيشتر از تعداد تبليغ هاي کاملا موفق است. اکثر تبليغ ها در بهترين شرايط، تاثير متوسطي دارند.
در ادامه مقالات اين صحنه به مواردي که باعث کاهش شکست ها مي شود اشاره خواهد شد.